پرنده ای زیبا ی ما با دنیا ارزو به اوج اسمان مي رفت و به فرداهاي قشنك مي انديشيد تمام دنيا براش قشنك بود از خاك گرفته تا ميوه هاي روي درخت همه و همه چیز را زيبا مى ديد و به اميد اين كه بهترين همسفر خود را پيدا كند تا باهم و در كنار هم براي هميشه زندگى كنند.سالها و روزها گذشت تا يك روز در ميان جنگل سر سبز صداي آشناي صداش مي كرد . صداي فكر مي كرد سالهاي سال مي شناسد . پرنده زيبا از خوشحالي به اوج اسمان مي رفت چون همسفر خود را پیدا كرده بود و عاشق همديكر شده بودن روزها و ماههاي خوب با هم داشتن تا اينكه يك روز شكارچي به خاطر دل خودش ۲ برنده عاشق ما كه در اوج پرواز با هم بودن با تير یکی از انها را زد .......... و برنده زيباي ما دوباره تنها شد ولي اينبار با دلي شكسته با دنيا خاطرات شيرين در كوشه گنجى نشسته و حركتى نمى كند دل شکسته و پر شکسته
6324 بازدید
1 بازدید امروز
0 بازدید دیروز
2 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian